«بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر. ان شانئک هو الابتر»
الف: جلوههاى اعجاز در سوره کوثر; آنان که اهل ذوق و ادب و آشناى با آهنگ کلمات هستند و معانى زیبا و معارف بلند را درک مىکنند سورههاى قرآن را آنچنان پرجاذبه و دلربا احساس مىکنند که خضوع و فروتنى خویش را در مقابل این اعجاز بزرگ اعلام داشته و اسلام را به عنوان دین و برنامه زندگى خویش برمىگزینند.
همین آهنگ زیبا و دلنشین قرآن در نظم و نسق زیباى کلمات سوره کوثر جلوه غیر قابل تقلید یافته است; بویژه که پایان هر آیه به راء ماقبل مفتوح در کلمات - الکوثر - و انحر - ابتر - روح هنرمند را به وجد و شوق آورده و او را به دنیاى زیباى ترکیب کلمات رهنمون مىگردد. یکى از مفسرین در این باره مىنویسد: مخارج صوتى حروف، حرکات، ترکیبات و فواصل این سوره، آهنگ و ایقاعات خاص و وصف ناپذیرى دارد. هر آیه داراى دو ایقاع است که از حروف هم مخرج و قریب المخرج «ا، ن، ک، ل» متصل و منفصل و فواصل راء ماقبل فتحه، ترکیب یافته که از مجموع آنها آهنگ یکنواختبر مىآید، آیه اول با حرکت کسره و نون مشدد و فتحهها و سکونهاى متعالى آمده که حرکت اعطاء را از مبدء تا نهایت مىنمایاند.
صداى حروف و حرکات متنوع آیه دو، بیانگر دو امر متوالى است ... اوزان و کلمات خاص این سوره: اعطیناک، الکوثر، انحر، شانئ، الابتر است. معانى عالى و پیشگویى قاطع را که در آیه کوتاه این سوره آمده و در آهنگ حروف و حرکات و کلمات خاص و متقارب و متقابل نمودار شده است، نه آنطور که هست مىتوان دریافت و نه وصف نمود و خود سرچشمه کوثر و نشانه کلام برتر و به عجز آوردن بشر است.
اعجاز قرآن در سوره کوثر نه تنها در موزون بودن کلمات و ترکیب زیباى آن نهفته استبلکه با پیشگویى درست از آینده، جلوهاى دیگر از اعجاز را فراراه حق جویان قرار داده است. با استخدام کلمات غنى و برخوردار از معانى بلند آنچنان به سوره کوثر استحکام بخشیده، که مجال ظهور و مقاومت هر گونه معارضهاى را از بین برده است و اگر کسى به این کار دست زد نه تنها بر آن خدشهاى وارد نساخته بلکه بر رونق آن نیز افزوده است. نمونه آن را در کار یکى از مزدوران استکبار در کتاب «حسن الایجاز» «حویش» مشاهده مىنماییم. نویسنده به گمان خود به مقابله با سوره «کوثر» برخاسته و معارضه خویش را این چنین آورده است: «انا اعطیناک الجواهر فصل لربک و جاهر - ولا تعتمد قول ساحر; ما به تو زر و زیور دادیم، پس براى پروردگار خویش نماز بگزار و آن را آشکار کن و به سخن جادوگر اعتماد نکن.»
اولین سؤالى که براى هر فرد پیش مىآید این است که; این چه نوع مقابله و معارضهاى است که بیشترین الفاظ را از خود سوره کوثر انتخاب کرده است و فقط به جایگزینى بعضى الفاظ بسنده کرده است؟ آیا همانندى یک اثر زیبا این گونه است که عبارات آن اثر با تغییرات اندک ذکر نشود؟ علاوه اینکه تاکید آورده شده در جمله «انا اعطیناک» که لفظ «انا» و «نا» و آوردن فعل ماضى گواه آن است مىبایستبیانگر امرى باشد که از اهمیت فراوانى برخوردار است. هر انسان اندیشمند و متفکر این را به خوبى مىفهمد که نعمتهاى مهمترى مانند عقل، ایمان و حیات با این تاکید و اهتمام سازگارى و تناسب تام دارد و آوردن زر و زیور تنها به خاطر همان روحیه بندگى و پویندگى در مقابل جواهرات است که از بین همه نعمتها به آن اهتمام ورزیده است. سوره کوثر جداى از کوتاهى عبارات، از مضامین بلند و معارف زیبایى برخوردار است و این معجزه و سند نبوت پیامبر گرامى(ص)براى همیشهدر تاریخاز مردم خواسته است که اگر مىتوانند یک سوره هر چند به کوتاهى سوره کوثر، بیاورند.
سوره کوثر با این جمله آغاز مىشود «انا اعطیناک الکوثر». سؤالى که مطرح است این است که چگونه عطاى خداوندى به صورت جمع، ما، آورده شده است؟ با این که خداوند متعال یگانه یکتاست و همه نعمتها از او سرچشمه گرفته استبراى این تعبیر که نظیر آن در سورههاى دیگر از جمله سوره قدر «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»فخر رازى، از علماى اهل سنت، در تفسیر خود مىنویسد: سومین نظر در معناى کوثر این است که منظور از آن فرزندان آن حضرت است، و این به آن جهت است که; این سوره در رد کسانى نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویى مىکردند. مشاهده مىشود، دو جواب داده شده است:
1 - تعبیر جمع به خاطر عظمت دادن به او است و اینکه مورد، کوثر، ذکر شده است، نشان دهنده اهتمام فوقالعاده خداوند است.
2 - جهان مبتنى بر نظام علت و معلول و اسباب و مسببات است; چنانکه در حدیثى از امام صادق(ع) مىخوانیم: «ابى الله ان یجرى الاشیاء الا بالاسباب» ارادهاى الهى بر این قرار گرفته است که امور جهان جز به اسباب خود جریان نیابد. و چون علل و اسباب به اذن الهى دست اندر کار این عطیه الهى بوده است، در اشاره به آن جمع آورده شده است. فخر رازى در این زمینه مىنویسد: «فلا یمکن حمله على الجمع الا اذا ارید ان هذه العطیه مما سعى فى تحصیلها الملائکة وجبریل و میکائیل والانبیاء المتقدمون...» نمىتوان این آیه را «انا اعطیناک» جمع دانست; مگر اینکه بگوییم این بخشش از امورى است که در به دست آوردن آن ملائکه و جبرئیل و میکائیل و انبیاء پیشین سعى و تلاش داشتهاند.
ب: معناى کوثر: مرحوم طبرسى در معناى لغوى «کوثر» مىنویسد: «الکوثر، فوعل من الکثرة و هو الشئ الذى من شانه الکثرة و الکوثر، الخیر الکثیر» کوثر صفت مبالغه و وزن فوعل را دارد و بر گرفته از کثرت است و آن عبارت از چیزى است که; شایستگى و زیادى را داشته باشد و منظور از آن خیر فراوان است. بیضاوى، از دیگر مفسرین اهل سنت، نیز زیادى فرزندان و پیروان را در شمار معانى کوثر ذکر مىکند.
ج: مظاهر و جلوههاى کوثرى: خیر فراوان در این آیه به امور مختلفى از جمله: قرآن، نبوت، چشمهاى در بهشت، علماء، زیادى فرزندان، حوضى در بهشت، حکمت و شفاعت تفسیر شده است.
هیچ کدام از این معانى با یکدیگر منافاتى ندارند، زیرا همه بیانگر همان مضمون متعالى کوثر و خیر فراوانند. نکته در خور توجه این است که این زیادى فرزندان و نسل پیامبر(ص) که از چشمهسار فاطمه(س) جوشیده است، در میان دیگر معانى از درخشش و جلوه بیشترى برخوردار است. برخى از شواهد و قرائنى که آن را تایید مىکند عبارتند از:
الف. شان نزول سوره: مفسرین از شیعه و اهل سنت در شان نزول این سوره این گونه نگاشتهاند که; عاص بنوائل سهمى جلوى یکى از درهاى مسجد الحرام بنام باب بنى السهم با رسول گرامى اسلام ملاقات کرد و با آن حضرت به گفتگو پرداخت. قریشىها که شاهد این منظره بودند از او سؤال کردند: با چه شخصى سخن مىگفتى؟ او با عبارات بیشرمانه گفتبا ابتر.
این جواب به آن جهتبود که عبدالله، آخرین فرزند پسر آن بزرگوار، زندگى را بدرود گفته بود. و عرب جاهلى کسانى را که داراى فرزند پسر نباشد «ابتر» قلمداد مىکردند زیرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر مىدانستند. در نتیجه، این شان نزول متناسب با سرزنش آنان خواهد بود.
در این باره فخر رازى، از علماى اهل سنت، در تفسیر خود مىنویسد: «سومین نظر در معناى کوثر این است که منظور از آن فرزندان آن حضرت است و این به آن جهت است که; این سوره در رد کسانى نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویى مىکردند که در این صورت معناى آن این است که خداوند ترا فرزندان و نسلى عطا مىکند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند سپس مىگوید: ببین که چقدر انسانها از اهلبیت پیامبر(ص) به شهادت رسیدهاند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است آنگاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا «علیهم الصلوة و السلام» و محمد نفس زکیه در میان آنها جلوهگر شده است».
علامه آلوسى بغدادى در تفسیر روح المعانى مىنویسد: مىتوان یکى از معانى کوثر را زیادى فرزندان رسول گرامى اسلام(ص) دانست زیرا که; عیبجویى دشمنان در ارتباط با فقدان فرزند آن حضرت بوده است. سپس مىگوید: اینچنین است که فرزندان رسول گرامى اسلام سراسر گیتى را فرا گرفتهاند.
بیضاوى، از دیگر مفسرین اهل سنت، نیز زیادى فرزندان و پیروان را در شمار معانى کوثر ذکر مىکند.
در میان مفسرین شیعه، مرحوم طبرسى در مجمع البیان و علامه طباطبایى در المیزان مخاطبان خود را به این معنا توجه دادهاند. در تفسیر المیزان در این باره به خوبى استدلال شده است.
ب: دومین شاهد بر اینکه در کوثر معناى فرزندان فراوان منظور شده، ذیل سوره شریفه است که مىفرماید: «ان شانئک هو الابتر.» محققا دشمن تو بىدنباله است; زیرا که ظاهر کلمه ابتر، عبارت از قطع نسل و بىفرزندى است چنانکه شان نزول سوره آن را تایید مىکند و یا دلیلى بر انحصار به یکى از موارد آن مثل جدا شدن از خیرات ... است.
سوره کوثر خود گواه این مطلب است که تبار و ذریه پیامبر گرامى(ص) از دختر گرانمایهاش فاطمه(س) استمرار مىیابد; چنانکه مرحوم علامه طباطبائى به آن توجه داده است. البته این معنا را در آیات دیگر به صورت آشکارترى مىتوان دید. همچنین به دو نمونه آن در مناظره امام موسى بنجعفر(ع) با هارون الرشید تصریح شده است زمانى هارون الرشید از امام موسى بنجعفر(ع)، پرسید: چگونه شما مىگویید ما از فرزندان پیامبریم، با اینکه به جاى ماندن نسل از پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستید؟ حضرت در جواب او، آیهاى از سوره انعام را خواند: «و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هرون وکذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین» و هدایت نمودیم - از فرزندان او، نوح یا ابراهیم، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و اینگونه نیکوکاران را جزا مىدهیم و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند. آنگاه حضرت از هارونالرشید پرسید: پدر عیسى کیست، که به وسیله آن از فرزندان نوح «یا ابراهیم» بشمار آمده است؟ هارون گفت: عیسى پدرى نداشت. امام بىدرنگ فرمود: همانگونه که خداوند عیسى را بوسیله مریم از فرزندان انبیاء محسوب داشته است، ما نیز به پیامبر اسلام از طریق مادرمان فاطمه(س) انتساب پیدا کردهایم و از فرزندان آن حضرت هستیم. آنگاه حضرت آیه شریفه مباهله را تلاوت کرد: «فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم ...» و فرمود: هیچ کس ادعا نکرده است که: در موقع مباهله و نفرین بر مسیحیان پیامبر غیر از على بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین،: در زیر کساء (عبا) داخل کرده باشد. به این ترتیب مشخص مىشود منظور از ابنائنا، پسران ما، حسن و حسیناند که خداوند آنها را پسران رسول خود خوانده است.
فصل لربک وانحر; پس براى پروردگارت نماز گزار و نحر کن.» سپاسگزارى و کرنش به آستان الهى از وظایف مهمى است که عقل هر انسان برایش مقرر مىدارد. سرشت انسانها مبتنى بر قدردانى از فردى است که به او نیکى کرده است و از آنجا که تمامى نعمتها از جانب خداوند به انسان ارزانى شده است، سپاسگزارى از او جلوه دیگرى به خود مىگیرد که در این سوره مبارکه در نماز و «نحر» تجسم یافته است.
هر معنایى که در «نحر» منظور باشد چه قربانى کردن شتر و چه بالا بردن دو دست تا روبروى گلوگاه و یا جلو آوردن روى سینه - به هنگام تکبیرهاى نماز، همه نشانه سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند است و نماز و نحر در صورتى مىتواند اعلام سپاس باشد که فقط براى خدا و در جهت پروردگار جهان باشد.
«ان شانئک هو الابتر.» به یقین دشمن تو بىدنبال و بىخیر است. یکى از جلوههاى اعجاز قرآن، خبرهاى غیبى و پیشگوییهاى قاطع و انطباق آن با واقعیتها است و به روشنى موارد زیادى را در آیات قرآنى مىتوان یافت. از جمله; داستان پیشگویى پیروزى رو میان بر ایرانیان، پس از آنکه آنها مغلوب ایرانیان گشتند و آن را نه سال قبل پیشبینى کرد و به همانگونه نیز تحقق یافتخداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «غلبت الروم فى ادنى الارض وهم من بعد غلبهم سیغلبون فى بضع سنین» رومیان مغلوب شدند در جنگى که به نزدیکتر زمین واقع شد و آنها پس از مغلوب شدن به زودى بر فارسها با ر دیگر غلبه خواهند کرد. و در آیهاى دیگر پیروزى مسلمین در جنگ بدر را پیشبینى کرد و فرمود: «سیهزم الجمع و یولون الدبر» به زودى آن جماعت «در بدر» شکستخورده و به جنگ پشت کنند.
جهت تحقیق بیشتر مىتوان به تفسیر البیان اثر آیةالله خوئى و المیزان نوشته علامه طباطبائى مراجعه کرد.
عباس کوثرى
|