دانستنی های قرآنی
سبک قرآن
قرآن در زمانی پدید آمد، که ادبیات عرب در بالاترین نقطهٔ خود قرار داشت و فصاحت و بلاغت نزد عرب از جایگاه ویژهای برخوردار بود. قبل از پیدایش اسلام در سرزمین عربستان بهترین اشعار را بر دیوار کعبه میآویختند و آنها را «معلقات سبعه» (آویختههای هفتگانه) میخواندند. مقارن همین روزگار است که قرآن پدید میآید و در جامعهٔ عرب حتی از سوی مخالفان اسلام به عنوان یک یک سند بزرگ زبانی و یک اثر بسیار مهم ادبی است شناخته میشود. بهاءالدین خرمشاهی -محقق و مترجم - درباره سبک قرآن چنین میگوید:
«نثر در زبان عرب در عصر جاهلیت و اوان ظهور اسلام سابقه و نمونهٔ چندانی ندارد. نمونههایش یا بعضی خطبههاست یا سَجع کاهنان و در قـرآن سـجـع فراوان هست، که احتراماً و برای آنکه به سجع کاهنان و شعر شبیه نشود به آن فاصله میگویند و مراد از آن کلمات مشابه پایانی هر آیهاست. قرآن با شعر عربی هم که سابقهٔ درخشانی دارد، شباهت ندارد. قـرآن قول کسانی را که میگویند قرآن شعر و پیامبر شاعر است، به شدت نفی میکند و میفرماید که به او شعر نیاموختهایم و سزاوار او نیست (یس، ۶۹ و نیز الحاقه، ۴۱). اما در قرآن، جوهر شعری بسیار است. یعنی بیان ظریف و مجازی و انواع استعارهها و تمثیلات و تشبیهات هنری. همچنین آیات موزون یا موزونافتادهٔ قرآن نیز از یکصد فقره بیشتر است. با وجود این و با آنکه نفوذ قرآن در شعر و ادب عربی و فارسی بسیار عظیم است، ولی قرآن شعر نیست.» [۱]
سبک آیات قرآن با زمان پیدایش و نیز محتوای آنها متناسب است. سورههای مکی از سورههای مدنی مسجعترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن میپردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب میسازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونهای است که خرد خواننده را مخاطب قرار میدهد.
مسالهٔ دیگر تفاوت آشکار سبک قرآن با سایر سخنان روایت شده از پیامبر اسلام و نیز سخنان چون علی بن ابیطالب است. در میان مسلمانان آن عصر ظاهراً کسی نبوده، که یارای آن داشته باشد نظیر قرآن سخن بگوید. بهاءالدین خرمشاهی در این باره چنین میگوید:
«این نکته و واقعیت هم حیرتآور است که بین قرآن و سایر کلمات و ماثورات و خطبهها و احادیث و آثار بازمانده از رسول اللّه و علی بن ابیطالب و دیگر بزرگان اسلام شباهت چندانی دیده نمیشود.» [۲]